شکلات 99%

- نظرات بسته بود تا به وبلاگ‌هایی که سرمی‌زنم بگویم: اینجا هیچ تکلیفی برای رفع کردن ندارند.
(هنوز هم گزاره برقرار است.)


+درضمن... وب زیبایی خودت داری و هف جدّ و آبائت. فمیدی؟ 😒

۱۷ مطلب با موضوع «در لحظه» ثبت شده است

۰۸
آذر

یکی از اتفاق‌هایی که برایم نفرت انگیز است، وقتیست که یک آدم را دوست دارم... یک آدم را خیلی دوست دارم... یک آدم را یک جور خاص عجیب و مجهول‌الدلیلی دوست دارم،

 و آن آدم-با همه‌ی جزئیاتش- از چشمم می‌افتد.

یک جور غافلگیرکننده و با دلیل، یک جور معمولی. مثل سوختن یک چیزی که سالم است، بعد یهو گر می‌گیرد. مثل رها شدن برگ از درخت. مثل هر چیزی که ممکن بودنش، برای هیچ‌کس غریب نیست.

چشم‌هایم جدیدا آستیگمات شده‌اند. باید ردیف اول یا دوم کلاس بشینم، که در جزوه‌هایم آلبالو گیلاس ننویسم، به یک چیزهایی نزدیک شوم تا بهتر ببینم. به یک چیزهایی هم نمی‌توانم نزدیک شوم. مثلا... خب هلال ماه را با شاخ و‌ دمش می‌توانم ببینم. سرسیاه زمستون که بالاخره به خانه برگشتم، باید بروم و با موجودی که هیچوقت دوست نداشته‌ام کنار بیایم؛ یکیش ۲۵ و یکی هم احتمالا نیم.

باید به یک چیزهایی که دوست ندارم، نزدیک شوم، باید مواظب باشم به یک چیزهایی نزدیک نشوم. باید مواظب حجم دوست داشتن‌هایم باشم، که کم نشوند.

  • morealess ..
۰۵
مهر



املت |:

  • morealess ..
۲۶
شهریور

اینکه دقیقا همون چیزی که می‌خوای بشه... ولی هییچ حسی بهت دست نده.

  • morealess ..
۱۳
شهریور

روزی که یه شهر دیگه، عروسی دوستت دعوتی،

اینجا از آموزشگاه بهت زنگ زدن که مصاحبه قبول شدی پاشو بیا سر کلاس،

و یه شهر دیگه‌ی سومی هم ارشد قبول می‌شی |:



به دوستم گفتم بعد از ظهر کلاس دارم نمی‌رسم بیام، به مدیر آموزشگاه هم گفتم ارشد قبول شدم نمی‌تونم بیام... و باخیال راحت نشستم انیمیشن Wall_E رو نگاه کردم |:


+قشنگ بود و جالب، و خیلی جالب.

  • morealess ..
۲۲
مرداد

اسب آدمو سگ می‌کنه تا بخواد از خزانش یه دست رحمتی بکشه به سر ملت!

همون پیامه که داده به مناسبت تولدش،  نمی‌دونم عروسیش چیش از ۱۰۰ مگ تا ۱۰۰ گیگ نت می‌ده، همون. من که نمی‌خونم پیاماشو. این بچه‌ها گفتن بزن امتحان کن اگه الکیه دیگه ما زحمت نیفتیم فقط تو ضایه شی بهت بخندیم. منو می‌گی؟ خون جلو چشمامو گرفت.

شصتاد بار اول که یواس‌اس‌دی رو زدم همش یا ارور داد، یا گفت: شما؟ به‌جا نمیارم... کی؟ من؟... کی همچین تهمتی زده؟... هرکی گفته غلط کرده... اینا همش خرافاته. 

دید بیخیال نمی‌شم. علامت داد گفت نیم ساعت دیگه که خلوت شد  بیا پشت پیشخون... فقط کسی نفهمه، اگرم با پلیس تماس بگیری دیگه نتتو نمی‌بینی.

بعد چند دقه گفت پیامک فعالسازی میاد، بزن به چاک. چل ساعت بعد پیام اومده یه گیگ برات گذاشتیم کنار، الان شوگون نداره تحویل بدیم، ساعت ۷  هوشنگ‌دسّه‌بیل رو می‌فرستم پِی‌ات( ینی همون سراغت). ۶ ساعت بعد پیام داده بیا بگیر کوفت کن شرّو بخوابون، فقط... تا قبل از ۵ صبح نباس بازش کنی... وگرنه گرگ می‌شی. از ما گفتن|:


+ عنوان: هیچی فقط با لحن اون آقاهه که صداش واسه رادیونصف‌شب خوبه، با احساس بخونید.

  • morealess ..
۱۶
ارديبهشت

نمایشگاه کتاب که می‌رم یه حس ازدواجی بهم دست می‌ده؛

"همسرم... کتاب‌هایم را حمل کن" 😌




+واسه من که افراد کمی رو دنبال می‌کنم، واقعا این حجم از ستاره‌ی روشن تو سه روز بی‌سابقه بود: 14 تا.

واقعا به وجد اومدم (=

  • morealess ..
۰۴
ارديبهشت

آیا تکوندن متولدین قبل از ۵۰ از شاخه‌های اجرایی مملکت هم،  به‌ عهده‌ی شهرداریه؟!




+جمع کنید بریم مجلس، نماینده‌ها رو گمراه کنیم! گویا استعداد خوبی در ”قانع شدن“ دارن/:

  • morealess ..