دیره، ولی تازه است!
اینجوره که سال ۹۶ هرچقدر ۵ماه اولش برام محشر و باحال بود، ۷ ماه بعدش تماما به حال گیری گذشت . همش با خودم فکر میکردم؛ دنیا بالاخره زهرشو ریخت و کردم اون چیزی که نمیخواستم باشم.
وهرچقدر سعی کردم از اون حالت خارج بشم و دل به فردا و هفتهی بعد و سیزدهم و ماه بعد ببندم، نشد که بشه.
اگر این کارونکردید، حتما بکنید؛ برنامهی سال ۹۷ روبنویسید. کارهایی کنید که تاحالا نکردید. ( میدونم چیز بدیهی و واضحیایه، من با خودمم شما به دل نگیر)
اتفاق دیگهای که یه فارقالتحصیل کارشناسی بخصوص در دید و بازدید روزهای ملکوتی عید باهاش روبهروئه، اینه که پَک جاهلان دور و برش، بهعنوان یه موجود منتظر بهش نگاه میکنن! که: خب.... آرداشو ریخته، الکشم آویخته، کرم دانشگاه رفتنشم نشسته، و الان جزء تنها جایی که محسوب میشه، همانا جامعهی دمبختها است.
وقتتون رو واسه اثبات اینکه چقدر از تجرد خودتون راضی و خوشحال هستید، تلف نکنید. بذارید اموراتشون بگذره. فرض بگیرید که مثلا اونا به یه چشماندازهایی رسیدن که حتی شماهم شاید یک روز برسید.
ولی بالاغیرتا تا به یه درجهای از عقل و عمل نرسیدید، نه کسی رو بدبخت کنید و نه بذارید کسی شما رو بدبخت کنه.
در راستای حرفای بالا، مثلا یکی از اهداف ۹۷ من اینه که با هیچکس حتی بحث نکنم.( چه برسه به اینکه وقتمو واسه توجیه کردن کسی تلف کنم. خوشبختانه از این مرحله مدتهاست گذر کردم)
در نتیجه جملهی سال ۹۷ بدون حرف زیادی، و با روحی در آرامش، میشه؛ حق با شماست[لبخندی مبتنی بر اینکه دلت بسوزه من یهجوریم اصن انگار لباسراحتیامو پوشیدم]
- ۹۷/۰۱/۰۳